طراحی سایت

قالب وبلاگ

خانه شعری و هنری (راد)

طراحی سایت


خانه شعری و هنری (راد)
 
شعر و هنر
نوشته شده در تاريخ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

این
این سرگذشت کودکی ست
که به سرانگشت پا
دستش به شاخه ی هیچ ارزویی نرسیده است...

پس
گریه کن مرا!...............

"حسین پناهی"
این
این سرگذشت کودکی ست
که به سرانگشت پا
دستش به شاخه ی هیچ ارزویی نرسیده است...
پس
گریه کن مرا!...............
"حسین پناهی"

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را،
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم!
تا در شبی بارانی،
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم ، نوش کنیم !

(حسین پناهی)

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

مگر چند قرن از انسان شدن انسان
گذشته
بر گسل خانه ساخته اید
و بیش از حد لزوم خود را می جنبانید
برای شگفتیهای گرسنه آفریقا
جز حیرت چیزی برای ارسال نداریم
فارغ التحصیلان تئاتر
راه رفتن سیاستمداران را تمرین می کنند
و سیاستمداران
فن بیان تئاتر می آموزند

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 

قطعا" روزی صدایم را
خواهی شنید
روزی که نه صدا اهمیت دارد
نه روز ..
---
حسین پناهی

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 در انتهای هر سفر

در آيينه
دار و ندار خويش را مرور می‌ كنم
اين خاک تيره اين زمین
پاپوش پای خسته ام
اين سقف كوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بیکرانه كران
به جز زمين و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام، كجا
نديده ای مرا؟
---
حسین پناهی

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 فروردين 1391برچسب:حسین پناهی, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 


به ما میگفتند نباید پپسی بخورید ، گناه دارد !! وقتی به تهران آمدم اولین کاری که کردم

از یک دست فروش یک پپسی خریدم ، درش تالاپ صدا کرد و باز شد

بعد که خوردم دیدم خیلی شیرین هست . آن روز نتیجه گرفتم که گناه شیرین است

حسین پناهی

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

  همان‌جا نشسته‌ام که می‌دانی


و تو


آن‌جایی نیستی که می‌دانم!
-

-------------
حسین پناهی


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند
ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند...

" زنده یاد حسین پناهی "

برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

نازی مُرد
نازی
نازی مرد
آن همه دویدن و سراب
این همه درخشش و سیاه
تا كجا من اومدم
چطوری برگردم ؟
چه درازه سایه ام
چه كبود پاهام
من كجا خوابم برد ؟
یه چیزی دستم بود! كجا از دستم رفت ؟
من می خواهم برگردم به كودكی
قول می دهم كه از خونه پامو بیرون نذارم
سایه مو دنبال نكنم
تلخ تلخم,
مثل یك خارك سبز
سردمه و می دونم هیچ زمانی دیگه خرما نمی شم
چه غریبم روی این خوشه سرخ
من می خوام برگردم به كودكی!!
نمی شه !! نمی شه !! نمی شه !! نمی شه !! نمی شه !!
كفش برگشت برامون كوچیكه
پابرهنه نمی شه برگردم ؟
پل برگشت توان وزن ما را نداره! برگشتن ممكن نیست
برای گذشتن از ناممكن , كی یو باید ببینیم؟!!
رویا رو , رویا رو , رویا رو , رویا رو
رویا را كجا زیارت بكنم ؟
در عالم خواب
خواب به چشمام نمی آد!
بشمار , تا سی بشمار ... یك و دو
یك و دو
سه و چهار
پنج و شش
هفت و هشت
نه و ده ...


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

سال شمار زندگی حسین پناهی به قلم یغما گلرویی

حسین پناهی متولد ۶شهریور ماه ۱۳۳۵ مطابق با ۲۸ آگوست ۱۹۵۶ در روستای دژکوه از توابع استان کهکیلویه و بویر احمد متولد شد .
گرچه در کالبد شناسی پس از مرگ و بر اساس آزمایش دی . ان . ای زمان تولدش ۶ شهریور ۱۳۳۹ ( ۱۹۶۰) تشخیص داده شد
پدرش علی پناه و مادرش ماه کنیز نام داشت .

۱۳۳۷/۱۹۵۸
…..
فوت پدر

۱۳۴۱ / ۱۹۶۲
…..
رفتن به مکتب خانه دژکوه

۱۳۴۵ / ۱۹۶۶
…..
اتمام دوره ابتدایی

۱۳۴۶ / ۱۹۶۷
…..
ترک دژکوه ، رفتن به سوق
…..
خواندنن کلاس ششم

۱۳۴۷ / ۱۹۶۸
…..
رفتن به بهبهان و گرفتن سیکل

۱۳۵۱ / ۱۹۷۲
…..
رفتن به قم و طلبگی

۱۳۵۴ / ۱۹۷۵
…..
رها کردن درس حوزوی
…..
سفر به شوشتر و یکسال آموزگاری در آن شهر

۱۳۵۵ / ۱۹۷۶
…..
اقامت در اهواز و اشتغال به شغل های مختلف

۱۳۵۶ /۱۹۷۷
…..
بازگشت به روستای دژ کوه و ازدواج . نام همسر شوکت

۱۳۵۷ / ۱۹۷۸
…..
رفتن به اهواز و کار در کتابخانه ای در آن شهر
…..
تولد فرزند نخست ( لیلا (

۱۳۵۹ / ۱۹۸۰
…..
رفتن به جبهه و فعالیت در بخشهای فرهنگی
…..
تولد دومین فرزند ( آنا(

۱۳۶۰ / ۱۹۸۱
…..
مهاجرت به تهران
…..
سکونت در یکی از مقبره های خصوصی امامزاده قاسم به مدت یک سال
…..
عضویت در گروه تئاتری آناهیتا

۱۳۶۱/۱۹۸۲
…..
نخستین تجربه های نمایشنامه نویسی
…..
نوشتن یک گل و بهار
…..
کارگردانی نمایشنامه خوابگرد ها

۱۳۶۲ / ۱۹۸۳
…..
نوشتن آسانسور
…..
نوشتن و کارگردانی تله تئاتر سرودی برای مادران

۱۳۶۳ / ۱۹۸۴
…..
تولد سومین فرزند ( سینا (
…..
نخستین تجربه های بازی در تله تئاتر های تلوزیونی
…..
بازی در سریال محله بهداشت
…..
نوشتن به سبک آمریکایی

۱۳۶۴ / ۱۹۸۵
…..
استخدام در صدا و سیما
…..
بازی در سریال گرگ ها
…..
نوشتن دل شیر
…..
نوشتن دو مرغابی در مه

۱۳۶۵ / ۱۹۸۶
…..
نخستین بازی در سینما
…..
بازی در فیلم سینمایی گال
…..
بازی در فیلم سینمایی گذرگاه
…..
بازی در فیلم سینمایی تیر باران
…..
بازی در تله تئاترهای دو مرغابی در مه و آسانسور

۱۳۶۶ / ۱۹۸۷
…..
کارگردانی سریال تلوزیونی ماجراهای رونالد و مادرش
…..
بازی تله تئاتر در آیینه خیال

۱۳۶۷ / ۱۹۸۸
. ….
بازی در فیلم سینمایی در مسیر تند باد
…..
بازی در فیلم سینمایی هی جو
…..
بازی در فیلم سینمایی ارثیه
…..
بازی در فیلم سینمایی نار و نی
…..
نوشتن نخستین شعر ها

۱۳۶۸ / ۱۹۸۹
…..
فوت مادر
…..
بازی در فیلم سینمایی راز کوکب
…..
نوشتن مجموعه من و نازی

۱۳۶۹ / ۱۹۹۰
…..
بازی در فیلم سینمایی چاووش
…..
بازی در فیلم سینمایی سایه خیال
…..
دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره فجر برای فیلم سایه خیال
…..
نوشتن پیامبران بی کتاب

۱۳۷۰ / ۱۹۹۱
…..
بازی در فیلم سینمایی اوینار
…..
بازی در فیلم سینمایی مرد ناتمام
…..
بازی در فیلم سینمایی مهاجر
…..
نوشتن کابوس های روسی

۱۳۷۱ / ۱۹۹۲
…..
نوشتن گوش بزرگ دیوار
…..
بازی در فیلم سینمایی هنر پیشه

۱۳۷۲ / ۱۹۹۳
…..
نوشتن خروس ها و ساعت ها
…..
انتشار کتاب من و نازی

۱۳۷۳ / ۱۹۷۴
…..
بازی در فیلم سینمایی آرزوی بزرگ
…..
بازی در فیلم سینمایی روز واقعه

۱۳۷۴ / ۱۹۹۵
…..
نوشتن بازی و کارگردانی سریال بی بی یون برای تلوزیون
…..
سریال توقیف و چند سال بعد نسخه قیچی شده آن از تلوزیون نمایش داده می شود چیزی در حدود دو سوم کل مجموعه
…..
انتشار دو مرغابی در مه

۱۳۷۵ / ۱۹۹۶
…..
انتشار آلبومی از دکلمه شعرهایش با نام ستاره ها
…..
بازی در سریال دزدان مادر بزرگ

۱۳۷۶ / ۱۹۹۷
…..
به صحنه بردن نمایش چیزی شبیه زندگی
…..
انتشار چیزی شبیه زندگی<-TagName->

نوشته شده در تاريخ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

روی تابوت و کفن من بنویسید:

این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست

·  قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

·   ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

·  عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

·   کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد

·   ! مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند

·   . روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

·   دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

·   کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.

·   شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

·   گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

·   در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

·   از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش مي طلبم.

 

روزشمار مرگ حسن پناهی

12 مرداد 1383: حضور در استودیو دارینوش و ضبط صدا برای تكمیل آخرین قطعه كاست سلام، خداحافظ.

13 مرداد 1383: كسی غیر از خرید دو بسته سیگار از بقالی محل، چیز دیگری نمی داند.

14 مرداد 1383: روزی كه می گویند حسین پناهی حدودا در آن مرده است.

15 مرداد 1383: حسین پناهی از بقال محل دو بسته سیگار نخرید.

16 مرداد 1383: زنگ تلفن خانه یك مرده قطع نمی شود.

17 مرداد 1383: عاقبت حسین پناهی كشف شد
برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 

من زندگی را دوست دارم

ولی از زندگی دوباره می ترسم

دین را دوست دارم

ولی از کشیش ها می ترسم

قانون را دوست دارم

ولی از پاسبان ها می ترسم


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد!

امشب دلی کشیدم

شبیه نیمه سیبی،

که به خاطر لرزش دستانم

در زیر آواری از رنگها

ناپدیدماند..

                 <افلاطون کنار بخاری_حسین پناهی>


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

پدرم مي گويد: كتاب!
مادرم مي گويد: دعا !
و من خوب مي دانم
كه زيباترين تعريف خدا را ،
فقط مي توان از زبان گل ها شنيد...


 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

ميزي براي كار
كاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
اين بود زندگي!؟

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط داوود شیرزاد رادجلالی

 

پس اینها همه اسمش زندگی است
دلتنگی ها،دلخوشی ها،ثانیه ها،دقیقه ها
ما زنده ایم چون بیداریم
ما زنده ایم چون می خوابیم
و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز بر گستره ویرانه های وجودمان پانشینی
برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم!


برچسب‌ها: <-TagName->
.: Weblog Themes By Pichak :.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 495
بازدید دیروز : 1212
بازدید هفته : 495
بازدید ماه : 38419
بازدید کل : 349182
تعداد مطالب : 793
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد جملات شریعتی

آمار سایت

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
خطاطي نستعليق آنلاين
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
 تماس با ما

کد تماس با ما